پیشنهادهایی برای نابودیهای لذیذ- قسمت دوم
نابودکردن عیدیهای نقدی
1395-01-14
روش چشام دید و دلم خواست
یکی از لذتبخشترین – و در عین حال افسردهکنندهترین – روشهای خرج عیدی همین است. در این روش آدم خودش را میسپارد دست بخت و اقبال. یعنی کلاً بیخیال این میشود که اصولاً چه نیازها و خواستههایی دارد. در عوض با رویکردی کاملاً تصادفی و تجربی، همینطوری راه میافتد توی کوچه و بازار و هر چه که دید و دلش خواست را میخرد. لذتش به همین تصادفی بودنش است. اما افسردگیاش مال این است که یکهو به خودت میآیی و میبینی عیدیها ته کشیده و هر چه هم فکر میکنی با پولت چه خریدهای، اصلاً یادت نمیآید. پایان غمانگیزی دارد، اما جز پایانش باقیاش خیلی کیف میدهد.
روش ذخیره در دستگاه گوارش
این روش هم در زمرهی روشهای محبوب و لذتبخش است. خرید هلههوله و فستفود و کلهپاچه و فلافل و ذرت مکزیکی و چیزهایی از این قبیل، معمولاً هزینهبر است و هزینهاش را هم والدین محترم در طول سال به گردن نمیگیرند. این والدین عزیز برای شانه خالی کردن از بار هزینههایی که گفتیم از جملات کلیدی و درخشانی مثل اینها استفاده میکنند: «هلههوله نخور مریض میشی»، «پیتزا و ساندویچ که غذا نمیشه»، «غذاهای بیرون بهداشتی نیست» و… اما حالا که جیبتان پر است، میتوانید کلاً عیدی را صرف خورد و خوراک کنید و مبالغ دریافتی را به شکل پروتئین، انواع ویتامین، فیبر، فسفر، آهن و غیره در معده ذخیره فرمایید. حالا اگر پسفردا در اثر افراط در خوردن هاتداگ با پنیر به بیماری نقرس دچار شدید، نیایید یقهی نیمکت را بگیریدها…
روش جیکجیکِ مستون و فکر زمستون
این روش برعکس دو روش قبلی در حین اجرا چندان کیفی ندارد. اما با گذر زمان میتواند بسیار خوشایند باشد. در واقع این روش خودگردان همان توصیههای والدین محترم است که مدام اصرار دارند عیدیها را پسانداز کنیم. در این روش شما پولها را پیش خودتان نگه میدارید برای آینده. در طول سال کسری بودجهی ناشی از پول توجیبیهای بخور و نمیری که دریافت میکنید را از محل این پسانداز جبران میکنید. البته شیطان همواره در زندگی ما حضور دارد و بعید نیست گولمان بزند تا وسط کار یکهو کل پسانداز را خرج کنیم، برود پی کارش. این است که برای اجرای این روش باید ارادهی آهنین داشت و از جیکجیک مستون چشم پوشید و به فکر زمستون بود.
منتشر شده در نشریه نیمکت شاگردها