درباره اهمیت سلیقه
سلیقه را میتوان تربیت کرد
1394-08-21
اينجا قرار است از اهمیت سلیقه در سبک زندگي حرف بزنيم. از اينکه چگونه ميشود با کارهايي ساده و توجه به وسايل و امکاناتي که در اختيارمان هست، خوب بپوشيم، اتاق زيبا و مرتبي داشته باشيم، محيط خانه و مدرسه را براي خودمان زيباتر و جذابتر کنيم و غيره.
هر چند در ظاهر سلیقه یا ذائقهی زیباییشناسی در زندگی امروز ربط مستقیمی با پول دارد و انگار تنها آدمهایی که پول کافی برای زندگی دارند میتوانند نوع مشخصی ازسبک زندگی یا همان لایف استایل را برای خود انتخاب کنند، و با وجود اینکه نمیتوان منکر اهمیت پول در امکان ايجاد تنوع وتغییر دادن خیلی از امورات زندگی شد؛ اما حقیقت این است که سلیقه و ذائقهی زیباییشناسی مثل خیلی ازکارهای دیگر نیازمند تمرین و تربیت است. یعنی میشود سلیقه را با تمرین و مهارت تربیت کرد وتغییر داد. سبک زندگي یک کليت است که از مجموعهای از رفتارها، کنشها و اجزای مرتبط به هم شکل گرفته است. شاید بشود سبک زندگي هر کسی را فرهنگ و دانایی او نسبت به انتخاب راه زندگیاش دانست. انگار آدمها با انتخاب شیوههای خاص به زندگیشان معناهای متفاوت میدهند.
ما چه لباسهایی باید بپوشیم (مد)، چه غذاهایی بخوریم (تغذیه)، خانه، اتاق یا محل کارمان چه شکلی است (دکوراسیون)، آیا ورزش میکنیم (بهداشت و سلامت) و یا حتی ادبیات ما موقع حرف زدن یا گفتوگوهایمان چگونه است. مجموعهی همهی اینها، سبک زندگی هر کسی را مشخص میکند . در ایران انگار شکل وسبک مشخص زندگی کردن چندان اهمیتی ندارد و ریخت زندگی فردی، اتفاقی و شانسی است و به سبب کماهمیت بودن این ماجرا در انظار و افکار، خیلی اهمیت پیدا نمیکند. مثلاً خیلی مهم نیست رنگ دیوار اتاق پذیرایی و اتاق خواب و محل کار چه باشد و چون مهم نیست همهی خانههایمان رنگ دیوارهایشان میشود استخوانی: يکرنگ، کمخطر و خنثی. پس تنبلی و بیاهمیت دانستن اين موضوع باعث می شود که سبک زندگي در ایران بیشتر غزیزی و از روی عادت و همانا گذراندن امور روز و شب باشد و چندان اهمیت نداشته باشد که من چی بپوشم، چی بخورم و کجا زندگی کنم و محل کارم چه شکلی باشد و چه حال وهوایی داشته باشد. زیباییشناسی قابلیتی است تا ما به درک بهتر میان روابط زندگی انسانی و پدیدههای پیرامونمان برسیم و باعث تغییر در نگرش ما نسبت به چگونگی محیط اطراف و درک جایگاه انسان در آن ميشود. برای رسیدن به درک زیبایی هر آدمی نیازمند تربیت و ارتقای ذوق و سلیقه است. حتی اگر بگوییم سلیقه هم مثل ذائقهی غذایی است و ذائقهی هر کسی میتواند خاص خود او باشد، باز هم میتوان گفت که با تمرین و تربیت حتی میشود ذائقه را نیز تغییر یا ارتقا داد. مثلاً میشود با تمرین کسی را که عاشق کله پاچه خوردن است به سمت خوردن سبزیجات یا غذاهای بدون چربی هدایت کرد.
-رسول رخشا (منتشر شده در مجله نیمکت شاگردها)-